Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 292 (5095 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to pair somebody off
[up]
with somebody
U
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
save
U
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved
U
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saves
U
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
substitution
U
جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
interchange
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
move
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
adjourn
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
remove
U
جابجا کردن به محل دیگر
removes
U
جابجا کردن به محل دیگر
removing
U
جابجا کردن به محل دیگر
reinforcing
U
در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
interpolate
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolated
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolates
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
switch
U
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switched
U
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switches
U
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
directories
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transferring
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfers
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
telephone
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoned
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
bitblt
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
overwrite
U
و خراب کردن هر داده دیگر در این محل
passage of lines
U
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
range alongside
U
نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
to lay on the table
U
بوقت دیگر موکول کردن
to play up to another actor
بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
transliterate
U
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
pass on
<idiom>
U
رد کردن چیزی که دیگر
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
scrape together
<idiom>
U
پول یا چیزهای دیگر جمع کردن
In at one ear and out at the other .
<proverb>
U
از یک گوش شنیدن و از یکى دیگر بدر کردن .
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
U
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
tea leaf
U
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Other Matches
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
secus
U
از دیگر سو
thence
U
دیگر
again
U
دیگر
furthering
U
دیگر
furthers
U
دیگر
else
U
دیگر
further
U
دیگر
anymore
U
دیگر
one an other
U
یک دیگر
next
U
دیگر
of each other
<adv.>
U
از هم دیگر
he is no more
U
او دیگر
alternatives
U
شق دیگر
of one another
<adv.>
U
از هم دیگر
from one another
<adv.>
U
از هم دیگر
alternative
U
شق دیگر
another
U
دیگر
alternatives
U
دیگر
furthered
U
دیگر
other
U
دیگر
no more
U
دیگر نه
others
U
دیگر
from each other
<adv.>
U
از هم دیگر
alternative
U
دیگر
at a later period
U
در موقع دیگر
scilicet
U
بعبارت دیگر
over-
U
بسوی دیگر
alternatively
<adv.>
U
طور دیگر
over
U
بسوی دیگر
otherwise
<adv.>
U
ازطرف دیگر
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
otherworld
U
دنیای دیگر
in other words
<adv.>
U
به کلام دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
otherwhile
U
وقت دیگر
apart from that
<adv.>
U
طور دیگر
none other than
U
هیچکس دیگر جز
yon
U
ان یکی دیگر ان
another day
U
یک روز دیگر
another guess
U
نوعی دیگر
another guess
U
قسمتی دیگر
on the other hand
U
ازطرف دیگر
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
on the other hand
<adv.>
U
ازطرف دیگر
elsewhere
U
نقطه دیگر
elsewhere
U
بجای دیگر
alternative unit
U
واحدهای دیگر
aliunde
U
از منبع دیگر
on more
U
بار دیگر
namely
<adv.>
U
به عبارت دیگر
on the other hand
U
از سوی دیگر
to wit
<adv.>
U
به عبارت دیگر
videlicet
U
به عبارت دیگر
to wit
U
بعبارت دیگر
elsewhere
U
درجای دیگر
no more
U
دیگر ن
[فعل]
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
a horse of another colour
[different colour]
U
مطلبی دیگر
alternatively
<adv.>
U
ازطرف دیگر
apart from that
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other part
U
از طرف دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
ازطرف دیگر
in fact
U
به عبارت دیگر
by the same token
<adv.>
U
ازطرف دیگر
again
U
از طرف دیگر
otherwise
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other side
<adv.>
U
از سوی دیگر
alternatively
<adv.>
U
از سوی دیگر
apart from that
<adv.>
U
از سوی دیگر
once
U
یکبار دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
از سوی دیگر
by the same token
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other hand
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other side
<adv.>
U
ازطرف دیگر
about-face
U
سوی دیگر
nevermore
U
هرگز دیگر
never more
U
هرگز دیگر
In our other words.
U
بعبارت دیگر
in other words
<idiom>
U
به کلام دیگر
otherwise
U
طور دیگر
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
otherguess
U
جور دیگر
et al
U
و در جای دیگر
nevermore
U
دیگر ابدا
next year
U
سال دیگر
about-face
U
جهت دیگر
shunt
U
به خط دیگر انداختن
about-faces
U
سوی دیگر
about-faces
U
جهت دیگر
no more of that
U
بس است دیگر
shunted
U
به خط دیگر انداختن
shunts
U
به خط دیگر انداختن
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
so muchthe worse
U
دیگر بدتر
otherguess
U
نوع دیگر
othergates
U
طور دیگر
to be no more
U
دیگر نبودن
tother
U
بعدی دیگر
another
U
یکی دیگر
my other books
U
کتابهای دیگر من
other people
U
مردم دیگر
variant
U
نوع دیگر
t' other
U
بعدی دیگر
the other two
U
دوتای دیگر
somewhere else
U
یک جای دیگر
othergates
U
جور دیگر
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
on the opposite side
U
در انسوی دیگر
another
U
شخص دیگر
otherwhere
U
جای دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
طور دیگر
otherwhence
U
از جای دیگر
otherness
U
چیز دیگر
by the same token
<adv.>
U
طور دیگر
otherguise
U
جور دیگر
otherguess
U
بروش دیگر
on the other hand
<adv.>
U
طور دیگر
otherwhere
U
در مکان دیگر
others
U
نوع دیگر
other
U
نوع دیگر
otherwhile
U
گاه دیگر
on the other side
<adv.>
U
طور دیگر
what more do you want
U
دیگر چه می خواهید
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
about face
U
سوی دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
withil
U
ازطرف دیگر
about face
U
جهت دیگر
otherwise
<adv.>
U
طور دیگر
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
beside
U
ازطرف دیگر
inter alia
U
میان اشخاص دیگر
air to air
U
از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
to rub a thing in
U
چیز دیگر دادن
among other things
U
میان چیزهای دیگر
spacemen
U
اهل کرات دیگر
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
air-to-air
U
از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
pick off
U
رد شدن از راننده دیگر
it is allup with him
U
دیگر امیدی ندارد
among others
U
میان چیزهای دیگر
yet another
U
دوباره یکی دیگر
It never occurred again
دیگر اتفاق نیفتاد.
My pain has gone.
U
دیگر درد ندارم.
itineration
U
ازیک جابجایی دیگر
spaceman
U
اهل کرات دیگر
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
inter alia
U
میان چیزهای دیگر
intervert
U
سوی دیگر برگرداندن
hardly a child anymore
U
دیگر به سختی بچه ای
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
it is never the worse
U
دیگر بدتر که نیست
to p on any one's preserves
U
باپای دیگر جهیدن
i never since saw him
U
از ان پس دیگر هیچ او راندیدم
interfere
U
با سم یک پا به پای دیگر زدن
dialogue
U
صحبت با شخص دیگر
this da y month
U
یک ماه دیگر از امروز
they sing small now
U
دیگر جیک نمیزنند
he no longer went there
U
دیگر انجا نرفت
otherworldly
U
متوجه دنیای دیگر
close aboard
U
نزدیک به قایق دیگر
There is no time left .
U
دیگر وقتی نمانده
de die in diem
U
از روزی به روز دیگر
dialog
U
صحبت با شخص دیگر
metaphraze
U
به عبارت دیگر در آوردن
alternative route
U
گزینش مسیر دیگر
dialogues
U
صحبت با شخص دیگر
we have no more bread
U
دیگر نان نداریم
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
i gave him some others
U
چندتای دیگر به او دادم
i.e
U
مخفف به عبارت دیگر
pools
U
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool
U
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
reseat
U
در جای دیگر نشاندن
reseated
U
در جای دیگر نشاندن
reseating
U
در جای دیگر نشاندن
I will be back in 10 minutes.
10 دقیقه دیگر برمیگردم.
reseats
U
در جای دیگر نشاندن
hale
U
سوی دیگر بردن
five your hence
U
ازحالاتاپنج سال دیگر
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
popsicle
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
مرض سینه وبغل
2
تعریف فونتیک چیست؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com